حرف دل

رگ خواب این دل، تو دستای تو بوده
ترک های قلبم، شکست تو بوده
من و با یه لبخند، به ابرا کشوندی
با یک قطره اشکت، به آتیش نشوندی
مدارا نکردی، با دل واپسیم رو
ندیده گرفتی، غم بی کسیم رو
با این آرزویی که بی تو محاله
یه شب خواب آروم، فقط یک خیاله

چقدر حیفه این عشق، همینجور هدر شه
یکی از من و تو، بره در به در شه
باید سر کنم با، همین جای خالی
حالا تو نبودن، بگو در چه حالی
مدارا نکردی، با دلواپسیم رو
ندیده گرفتی، غم بی کسیم رو

+نوشته شده در جمعه 6 اسفند 1389برچسب:,ساعت9:24توسط الناز | |

روزای سخته نبودن با تو، خلا امید و تجربه کردم
داغ دلم که بی تو تازه می شد، هم نفسم شد سایه ی سردم
تورو می دیدم از اون ور ابر ها، که می خوای سر سری از من رد شی
آسمون و بی تو خط خطی کردم، چه جوری می تونی اینقده بد شی

سکوت قلبت و بشکن و برگرد، نزار این فاصله بیشتر از این شه
نمی خوام مثل گذشته که رفتی، دوباره آخر قصه همین شه

روزای سخته نبودن با تو، دور نبودنت و خط کشیدم
تازه م یفهمم اشتباهم این بود، چهره ی عشقم و اشتباه کشیدم
عشق تو دار و نداره دلم بود، اومدی دار و ندارم و بردی
بیا سکوتت و بشکن و برگرد، که هنوزم تو دل من نمردی

+نوشته شده در جمعه 6 اسفند 1389برچسب:,ساعت9:22توسط الناز | |

روز اول خیلی اتفاقی دیدمت...
روز دوم الکی الکی چشمهام به چشمت افتاد...
هفته بعد دزدکی بهت نگاه کردم...
ماه بعد شانسی به دلم نشستی
و
حالا سالهاست یواشکی دوست دارم

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت19:1توسط الناز | |

دل من تـنها بـود ،

دل من هرزه نـبـود ...

دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا

به کجا ؟!

معـلـوم است ، به در خانه تو !

دل من عادت داشـت ،

که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری

که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...

دل من ساکن دیوار و دری ،

که تو هر روز از آن می گـذری .

دل من ساکن دستان تو بود

دل من گوشه یک باغـچه بـود

که تو هر روز به آن می نگری

راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت18:58توسط الناز | |

هر وقت دل کسی رو شکستی 1 میخ بزن تو دیوار هر وقت که دلشو به دست اوردی اون میخ رو از دیوار در بیار ولی جای اون میخ همیشه رو دیوار میمونه

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت18:56توسط الناز | |


دل ما که شکست کسی صدایش نشنید اری دل مرد بی صدا می شکند

 

حالا که بشکن بشکه

امیدوارم یکی هم ماله تورو بشکنه

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت18:55توسط الناز | |


درسته که یه روزی فراموش می کنی و یه روز دیگه فراموش می شی ولی اینو بدون

فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت18:54توسط الناز | |

دیگه بهت نمیگم برو به جهنم. آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن که باید عوضی مثل تو رو تحمل کنن

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت18:54توسط الناز | |

نفرین به عشق به عاشقی .نفرین به بخت و سرنوشت . به اون نگاه که عشقتو . تو سرنوشت من نوشت . نفرین به من نفرین به تو . نفرین به عشق من و تو . به ساده بودن منو . به اون دل سیاه تو..........

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت18:52توسط الناز | |

چقدر دوست داشتم یك نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس كه هیچ كس نبود ...همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم! با تویی كه از كنارم گذشتی و حتی یك بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است

+نوشته شده در شنبه 30 بهمن 1389برچسب:,ساعت18:51توسط الناز | |

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 9 صفحه بعد