حرف دل

ی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه

نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه

یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه

یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره

چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

گریه میکردم  درو که میبست میدونستم که میمیرم

اون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرم

میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها

خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا

سکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاکه ساعت رو دیوار

دوباره نمیخوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگار 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:25توسط الناز | |

اگه قسمت چرا تو موندی
                           خدا چرا مارو بهم رسوندی
اگه میدونستی یه روزی میری
                            چرا روزا رو تا اینجا کشوندی
چرا روزا رو تا اینجا کشوندی
                              چی بودم چی شدم به خاطر تو
ولی پشت دلم رو خالی کردی
                              حالا اسمت میاد گریم میگیره
نمیدونی که با دلم چه کردی
                             اگه در حق تو خوبی نکردم
ام(اما)بدون که خالی بود دستای سردم
                               ولی من در عوض هرچی که بودم
 با احساسات تو بازی نکردم
                               با احساسات تو بازی نکردم

+نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت22:20توسط الناز | |

ديدي تا حالا اگر کسي رو دوست داشته باشي دلت نمياد اذيتش کني؟ دلت نمياد شيشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکني؟ دلت نمياد ازش پيش خدا شکايت کني حتي اگر بره و همه چيزو با خودش ببره... حتي اگر از اون فقط هاي هاي گريه ي شبانت بمونه و عطر اخرين نگاهش... حتي اگر بعد از رفتنش پيچک دلت به شاخه نازک تنهايي تکيه کنه ديدي؟هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسي از کنارت رد ميشه که بوي عطرش رو ميده چه حالي ميشي؟ بر ميگردي و به اون رهگذر نگاه ميکني تا مطمئن بشي خودش نبوده...

+نوشته شده در دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:36توسط الناز | |

حق با کسيست که خوب مي بيند

من مثل حس گمشدگي وحشت آورم


اما خداي من چگونه مي شود از من ترسيد؟


من...


من که هيچگاه


جز بادبادکي سبک و ولگرد


بر پشت بامهاي مه آلود آسمان


چيزي نبوده ام


وعشق و ميل و نفرت و دردم را


در غربت شبانه ي قبرستان


موشي بنام مرگ جويده ست

+نوشته شده در دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:34توسط الناز | |

خدایا خیلی دلم گرفته


دیگه صبرم توم شددددددد

+نوشته شده در دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:23توسط الناز | |

گفتم:خدایا از همه دلگیرم..گفت:حتی از من؟ گفتم:خدایا دلم را ربودند..گفت:پیش از من؟ گفتم:خدایا چقدر دوری؟ گفت:تو یا من؟ گفتم:خدایا تنهاترینم..گفت:پس من؟! گفتم:خدایا کمک خواستم.. گفت:از غیر از من؟ گفتم:خدایا دوستت دارم..گفت:بیشتر از من؟ گفتم:خدایا اینقدر نگو من.. گفت:من تو هستم و تو من

+نوشته شده در دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:15توسط الناز | |

هیچکی از رفتن من غصه نخورد
هیچکی با موندن من شاد نشد
وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت
بغض هیچ آدمی فریاد نشد

+نوشته شده در دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:8توسط الناز | |

لحظه ها همیشه خواستن
که تو رو بگیرن از من
چه غریب و ناشناسه
جاده ی به تو رسیدن

همیشه یه چیزی بوده
شوقتو از دلم ربوده
ولی یک تپش دل من
از غمت جدا نبوده

بیا بیا .... بیا بیا بیا
بیا بیا .... بیا بیا بیا

یه روز چشاتو وا کنی
می بینی من تموم شدم
می بینی جام چه خالیه
یا رفته ام پی خودم

اگه یه روز و روزگار
پیش خودت باز بشینی
تمام این روزا رو
جلو چشات باز می بینی


بیا بیا .... بیا بیا بیا
بیا بیا .... بیا بیا بیا

لحظه ها همیشه خواستن
که تو رو بگیرن از من
چه غریب و ناشناسه
جاده ی به تو رسیدن

همیشه یه چیزی بوده
شوقتو از دلم ربوده
ولی یک تپش دل من
از غمت جدا نبوده

بیا بیا .... بیا بیا بیا
بیا بیا .... بیا بیا بیا

چقدر ما فاصله داریم
چرا اینو نفهمیدم
کاش اون روزا می مردمو
یه جور اینو می فهمیدم

دیگه برام نمی مونی
تو چشمات اینو می خونم
چقدر دلم گرفته باز
نمی دونم چی بخونم

بیا بیا .... بیا بیا بیا
بیا بیا .... بیا بیا بیا

+نوشته شده در یک شنبه 25 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:46توسط الناز | |

خنده ام میگیرد وقتی پس از مدت ها بی خبر ی بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری میگویی: دلم برایت تنگ است....... ...............یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی............. دلتنگی ارزانی خودت من دگر دلم را به خدا سپرده ام

+نوشته شده در یک شنبه 25 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:25توسط الناز | |

خسته شدم بسکه از اینور و اونور مطلب برداشتم.اینکه تو کار خدا موندم.فکر میکنم خدا اینقد میگن عادله عادله نیست.نمیدونمممممممممم.منو که خیلی کلافه کرده.نمیدونم.من اگه خدا بودم جواب بنده هامو میدادم نه ای

 

بیمحلشون کنم.نه خدا؟قبول داری؟

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:34توسط الناز | |

دیگه رفتی تو از یادم

دیگه نمیخوام باشم اسیرت

نمیخوام شبا تا صبح گریه کنم کنار عکست

نمیخوام صدات کنم وقتی که نیستی

دیگه ی گوشه چشمم نمیخوام از تو ببینم

میخوام همه بدونن اون دیونه مرده

آخه اونی رو که دوست داشتمش

نمیخوام باشم به یادش

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:27توسط الناز | |

شب شد خورشید رفت

آفتاب گردان عاشق به دنبال آفتاب

آسمان را جستجو می کرد

ناگهان

ستاره ای چشمک زد!

گل آفتاب گردان از خجالت پژمرد!!!

گل ها خیانت نمی کنند.

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:25توسط الناز | |

نه که دست از باران بشویم...

نه!

هزار دستان هم که باشم

به لمسش

هزاران دست کم دارم...

باران  می داندم

که یا نمی بارد

یا گاه

نَمی به دستانم می نشاند...

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:24توسط الناز | |

امشب دو دست خالي من را به دل نگير

شرمنده! بي خيالي من را به دل نگير

هي نور و آب ولي ميوه ي دلم نرسيد

در فصل تازه كالي من را به دل نگير

بر دوش چشم صبورت چه قدر سنگينم

بر گردنت وبالي من را به دل نگير!

در امتحان عشق تو رد شد دلم ولي

اين نمره هاي عالي من را به دل نگير

اكنون كه رد پاي تو خالي ز جاده است

ترديد احتمالي من را به دل نگير

اين دل دوباره سوي تو آمد ولي بيا

امشب دو دست خالي من را به دل نگير

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:23توسط الناز | |


من عاقبت به سادگي تو را شكست مي دهم

تقاص اين شكست را هر آن چه هست مي دهم

و با خيال ديدنم اگر چه قهر كرده اي

براي آشنا شدن دوباره دست مي دهم

گفتي آشنا شدن چه كار پست و مضحكي است

ببين چه عاقلانه دل به كار پست مي دهم!

اگر دليل قهر تو دو دست خالي من است

به جاي دست خالي ام دو چشم مست مي دهم

و آخرين سخن همين به روح پاك تو قسم

من عاقبت به سادگي تو را شكست مي دهم

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:17توسط الناز | |

سالهاست با دلتنگی صدایت می کنم
هر شب, رو به خدایم دعایت می کنم
تو آروزی کردی که از من دور باشی
من گلايه نامهریت را با خدایت می کنم

+نوشته شده در پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت21:2توسط الناز | |

بی تو میمیرم

چی سرت اومده که تهام گذاشتی گوشه گیر شدیو تو خودت شکستی

نگو دل بریدی ازا این قلب خسته دلی که یه عمره پای تو نشسته

صدات کردم بمونی پیشم اگه نباشی اروم نمی شم

صدات کردم بی تو میمیرم بمون کنارم نزار بمیرم

عشق من منو نشکن فکر من نیستی اصلا نباشی میمیرم به عشقت اسیرم

+نوشته شده در پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت20:54توسط الناز | |

بودی وقتی دل از تو شکايت داشت
اندازه حجم یک قفس ، حکایت داشت
دیواره های نازک احساس من
بر هر شیار خود ، صد جراجت داشت
تو در خانه آرام خویش بودی
شعر برای مردن ولی شجاعت داشت
گفتن از مرگ دوست داشتن
سخت بود باز اما ، جسارت داشت
بین رفتن و ماندن ، بودن و نبودن ها
دل در این فاصله با غصه ، رفاقت داشت ...

+نوشته شده در پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت20:51توسط الناز | |

تو که میدونی نباشی نمیتونم
حالا دیگه دیگه جونت بسته به جونم
میگی کار دنیاست حالا اگه دوریم
نباشی دنیا رو به آتیش میکشونم

عشقمی عاشقتم گله من
هر جا میرم بیا دنبال من
آخه تو عزیزی واسه من ... خیلی عزیزی!

عشقمی عاشقتم گله من
هر جا میرم بیا دنبال من
آخه تو عزیزی واسه من ... خیلی عزیزی!

تا تو نباشی نمیشه بشه که بشم بازم عاشق هیچ کسی غیر خودت
تا تو نباشی نمیشه بشه که بشم بازم عاشق هیچ کسی غیر خودت
غیر خودت ...!

عشقمی عاشقتم گله من
هر جا میرم بیا دنبال من
آخه تو عزیزی واسه من ... خیلی عزیزی!

عشقمی عاشقتم گله من
هر جا میرم بیا دنبال من
آخه تو عزیزی واسه من ... خیلی عزیزی!

تو که میدونی نباشی نمیتونم
حالا دیگه دیگه جونت بسته به جونم
میگی کار دنیاست حالا اگه دوریم
نباشی دنیا رو به آتیش میکشونم

عشقمی عاشقتم گله من
هر جا میرم بیا دنبال من
آخه تو عزیزی واسه من ... خیلی عزیزی!

عشقمی عاشقتم گله من
هر جا میرم بیا دنبال من
آخه تو عزیزی واسه من ... خیلی عزیزی!

+نوشته شده در پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت19:34توسط الناز | |

چرا برای داشتنت باید که التماس کنم

چجوری باید خودمو توی دل تو جا کنم

دوری ازت سخته برام دنیا رو بی تو نمیخوام

یه روزی کورم میکنه این همه گریه کردنام

یه روزی کورم میکنه این همه گریه کردنام

آخه دل کردن از تو مرگمه

آخه دوری از تو تنها دردمه

تو بری زندگیرو میخوام چیکار

وقتی هر لحظه اون پر از غمه

آخه دل کردن از تو مرگمه

آخه دوری از تو تنها دردمه

تو بری زندگیرو میخوام چیکار

وقتی هر لحظه اون پر از غمه

به چشمای خودت قسم اگه نباشی بی کسم

نگو باید جدا بشیم نگو به تو نمیرسم

نذار به گریه خو کنم مرگمو آرزو کنم

برای داشتنت میخوام هر چی که خواستی رو کنم

برای داشتنت میخوام هر چی که خواستی رو کنم

آخه دل کردن از تو مرگمه

آخه دوری از تو تنها دردمه

تو بری زندگیرو میخوام چیکار

وقتی هر لحظه اون پر از غمه

آخه دل کردن از تو مرگمه

آخه دوری از تو تنها دردمه

تو بری زندگیرو میخوام چیکار

وقتی هر لحظه اون پر از غمه

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت19:16توسط الناز | |

آهای تو که عشق منی

آهای تو که عشق منی به فکر من باش یه کمی

به فکر من که عاشقم ولی تو بیخیالمی

به فکر من که بعد تو خسته و بی طاقت شدم

آهای به فکرتم هنوز به فکر من باش یه کمی

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم

آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم

آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه میکشیم

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم

آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم

آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه میکشیم

آهای تو که عشق منی به فکر من باش یه کمی

به فکر من که عاشقم ولی تو بیخیالمی

به فکر من که بعد تو خسته و بی طاقت شدم

آهای به فکرتم هنوز به فکر من باش یه کمی

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم

آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم

آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه میکشیم

آهای تموم زندگیم بی تو تمومه زندگیم

آهای تموم زندگیم رو به غروبه زندگیم

آهای تموم دلخوشیم داری تو غصه میکشیم

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت19:14توسط الناز | |

اگه به تو نمیرسم

اگه به تو نمیرسم این دیگه قسمت منه

نخواستم اینجوری بشه این از بخت بد منه

قد یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز

چطور دلت اومد بری عاشق چشماتم هنوز

فکر نمیکردم که یه روز اینجوری تحقیر بشم

به جرم دوست داشتن تو اینجوری تنبیه بشم

قد یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز

چطور دلت اومد بری عاشق چشماتم هنوز

دار و ندارمو میدم ولی چشماتو نبند

دارو ندار من تویی به گریه های من نخند

از همه دنیا من فقط دلخوش تو بودم ولی

دلخوشی تو نبودم دوستم نداشتی یک کمی

اگه به تو نمیرسم این دیگه قسمت منه

نخواستم اینجوری بشه این از بخت بد منه

قد یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز

چطور دلت اومد بری عاشق چشماتم هنوز

فکر نمیکردم که یه روز اینجوری تحقیر بشم

به جرم دوست داشتن تو اینجوری تنبیه بشم

قد یه دنیا غم دارم اگه نبینمت یه روز

چطور دلت اومد بری عاشق چشماتم هنوز

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت19:12توسط الناز | |

هر چی بگی همونه هر چی بگی همونه

فقط نگو دیگه تمومه

هر چی بگی همونه

منم یه عاشق دیوونه

نگاه بکن به چشمام نگاه بکن به چشمام

بیا ببین که غرق عشقه

نمیدونم کدوم دست نمیدونم کدوم دست

واسم جدایی رو نوشته

فکر تو رفتنو قلبو سوزندنو کار من انتظاره

فقط نگو هرچی بوده تمومه دیگه آخر کاره

تو دلم خواستن تو بودو تو قلب تو فقط فکر جدایی

یه روز نیای میمیرم اونوقت نمیاد از من صدایی

یه روز قلب خستم تنها پناه تو بود

بیخیال ما شدی لابد یه چیزی کم بود

من که همه هستیمو کردم فدای چشات

لابد ازم میخوای که اینبار بیفتم به پات

فکر تو رفتنو قلبو سوزندنو کار من انتظاره

فقط نگو هرچی بوده تمومه دیگه آخر کاره

تو دلم خواستن تو بودو تو قلب تو فقط فکر جدایی

یه روز نیای میمیرم اونوقت نمیاد از من صدایی

یه روز قلب خستم تنها پناه تو بود

بیخیال ما شدی لابد یه چیزی کم بود

من که همه هستیمو کردم فدای چشات

لابد ازم میخوای که اینبار بیفتم به پات

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت19:10توسط الناز | |

من کجای زندگیتم

مگه مال من نبودی مگه عاشقت نبودم

مگه تو هرچی که گفتی من موافقت نبودم

مگه تو هر کاری خواستی من بخاطرت نکردم

حالا چی شده میگی برم دیگه برنگردم

من کجای زندگیتم توکه تو قلب منی

نذار دستاتو بگیرم تو هنوز عشق منی

بذار شک کنم بتونی که ازم دل بکنی

یه خبر بده بدونم که هنوز فکر منی


مگه مال من نبودی مگه عاشقت نبودم

مگه تو هرچی که گفتی من موافقت نبودم

مگه تو هر کاری خواستی من بخاطرت نکردم

حالا چی شده میگی برم دیگه برنگردم

من کجای زندگیتم توکه تو قلب منی

نذار دستاتو بگیرم تو هنوز عشق منی

بذار شک کنم بتونی که ازم دل بکنی

یه خبر بده بدونم که هنوز فکر منی

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:56توسط الناز | |

یدونم حالت خوبه و خیلی روبه راهی
میدونم بی دغدغه فکری و دلشوره داری.
روزا رو سپری میکنی و شدی بیخیاله ما
میگی امثاله من دوروبرت خیلی زیاده  ها؟!

کاش از همون اول این دل ازت خسته میشد
که حالا نتونی تو روم بگیری دسته پیشو
به هر دری که زدم روبهم بسته میشد
چقد دلم به دسته تو شکسته میشد

خوشبحالت ،چقده دلت قرصه و صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه و
  بغضه من باعث میشه نیشت باز شه .
تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه.

یکی که تو زندگیت مثله یه پادو باشه
یکی که فکره تو فقط پیشه کادوهاشه
یکی که هرکاری کنه و هی سرویس بده، مهمم نیست که فقط با تو باشه!

بدیات
، خوبیاتو از یادم برد
 چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دله سادم خورد.(2)

تو هم یه زره دلت تنگه من بود کاشکی
تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی
تو که میگفتی قلبت بی من میشه پاره
تو که میمردی واسه ی من بی اشاره

حالا خیلی سخته تو رو خودم بهم بگی طاقته
دیدنمو نداری
،بی من زندگیت راحته
میدونم اینقده سرت شلوغه بعده یکی دوبار
اگه الان بهت زنگ بزنم جا بله بگی شما

یعنی این یارو ،اینقده بدردبخوره
که باعث شده حاله تو  ازم بهم بخوره
از منی که، همه جوره با تو بودم
منی که به دور از حاشیه و آتو بودم

کاشکی هیچوقت تو زندگیم این مسیرو نداشتم
منه بدبخت که جز تو هیچکسی رو نداشتم
من وگذاشتی رفتی، دلم غمگینه کاشکی
تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی

بدیات، خوبیاتو از یادم برد
 چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دله سادم خورد.(2)

چقدر تو رو دور نگه داشتم از دشمنا
یه آدمه خوب ساختم از یه انگشت نما
ماها از عشقه همدیگه تب زده بودیم
ماها واسه ماه ها بعده مون حرف زده بودیم

همه چی خوب بود، همه چی زود زود میگذشت و تنها غمه من غمه این روز بود
که تو بری و من گله کنم از دسته تو
من عاشقت بودم، دقیقا برعکسه تو!

شاید جاتو پرکنه واسم چه آدمه دیگه ای.
من تورو میخوام، که تو هم تو یه عالمه دیگه ای!
تو یه آدمه دیگه ای تو زندگیت هست
تو زندگیت من چه نقشی داشتم؟!

من واسه تو با دوروبریات چه فرقی داشتم
آره دوستت ندارمو
، یه وقتی داشتم
وقتی که واسه دستای خالیم دست میخواستم ، آره
واسه دستای خالیم دست میخواستم

بدیات خوبیاتو از یادم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد


بدیات، خوبیاتو از یادم برد
 چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هایی از تو این دله سادم خورد.

دیگه نمیخوام الکی کنم سختگیری
ولی تو هم یکی مثله باقی وقتگیری
دم از عشق میزنی و میگی دوستش داری
و وقتی با اونی به کسه دیگه نخ میدی؟!!!!


ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:45توسط الناز | |

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است

 

نکند دل دیگری او را اسیر کرده است

 

خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است

 

تنها دقایقی چند تاخیر کرده است

 

گفتم امروز هوا سرد بوده است

 

شاید موعد قرار تغییر کرده است

 

خندید به سادگیم آیینه و گفت

 

احساس پاک تو را زنجیر کرده است

 

گفتم از عشق من چنین سخن مگوی

 

گفت خوابی , سالها دیر کرده است

 

در آیینه به خود نگاه می کنم , آه

 

عشق تو عجیب مرا پیر کرده است

 

راست گفت آیینه که منتظر نباش

 

او برای همیشه دیر کرده است

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت15:21توسط الناز | |




ثانیه به ثانیه تو ازم دور میشی....چرا خورشیدکه من داری کم نور میشی


ثانیه به ثانیه لحظه های بی تپش...بزاراشکام بریزن دست رو گونه هام نکش


این جدایی به خدا حق من نیست...گریه های بی صدا حق من نیست

مرگ این خاطره ها حق من نیست....این غم بی انتها حق من نیست


ثانیه به ثانیه شبا هر شب بی قرار....من شکستم تو دیگه تلخیشو به روم نیار


بزار اشکام بریزن بزار بی نفس بشم...نمی دونی من دارم چه عذابی میکشم


این جدایی به خدا حق من نیست...گریه های بی صدا حق من نیست

مرگ این خاطره ها حق من نیست....این غم بی انتها حق من نیست


ثانیه به ثانیه شبا هر شب بی قرار....من شکستم تو دیگه تلخیشو به روم نیار


بزار اشکام بریزن بزار بی نفس بشم...نمی دونی من دارم چه عذابی میکشم


این جدایی به خدا حق من نیست...گریه های بی صدا حق من نیست


مرگ این خاطره ها حق من نیست....این غم بی انتها حق من نیست


حق من نیست حق من نیست...حق من نیست حق من نیست

 

+نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت15:5توسط الناز | |