حرف دل

خنده ام میگیرد وقتی پس از مدت ها بی خبر ی بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری میگویی: دلم برایت تنگ است....... ...............یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی............. دلتنگی ارزانی خودت من دگر دلم را به خدا سپرده ام

+نوشته شده در یک شنبه 25 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت18:25توسط الناز | |

خسته شدم بسکه از اینور و اونور مطلب برداشتم.اینکه تو کار خدا موندم.فکر میکنم خدا اینقد میگن عادله عادله نیست.نمیدونمممممممممم.منو که خیلی کلافه کرده.نمیدونم.من اگه خدا بودم جواب بنده هامو میدادم نه ای

 

بیمحلشون کنم.نه خدا؟قبول داری؟

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:34توسط الناز | |

دیگه رفتی تو از یادم

دیگه نمیخوام باشم اسیرت

نمیخوام شبا تا صبح گریه کنم کنار عکست

نمیخوام صدات کنم وقتی که نیستی

دیگه ی گوشه چشمم نمیخوام از تو ببینم

میخوام همه بدونن اون دیونه مرده

آخه اونی رو که دوست داشتمش

نمیخوام باشم به یادش

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:27توسط الناز | |

شب شد خورشید رفت

آفتاب گردان عاشق به دنبال آفتاب

آسمان را جستجو می کرد

ناگهان

ستاره ای چشمک زد!

گل آفتاب گردان از خجالت پژمرد!!!

گل ها خیانت نمی کنند.

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:25توسط الناز | |

نه که دست از باران بشویم...

نه!

هزار دستان هم که باشم

به لمسش

هزاران دست کم دارم...

باران  می داندم

که یا نمی بارد

یا گاه

نَمی به دستانم می نشاند...

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:24توسط الناز | |

امشب دو دست خالي من را به دل نگير

شرمنده! بي خيالي من را به دل نگير

هي نور و آب ولي ميوه ي دلم نرسيد

در فصل تازه كالي من را به دل نگير

بر دوش چشم صبورت چه قدر سنگينم

بر گردنت وبالي من را به دل نگير!

در امتحان عشق تو رد شد دلم ولي

اين نمره هاي عالي من را به دل نگير

اكنون كه رد پاي تو خالي ز جاده است

ترديد احتمالي من را به دل نگير

اين دل دوباره سوي تو آمد ولي بيا

امشب دو دست خالي من را به دل نگير

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:23توسط الناز | |


من عاقبت به سادگي تو را شكست مي دهم

تقاص اين شكست را هر آن چه هست مي دهم

و با خيال ديدنم اگر چه قهر كرده اي

براي آشنا شدن دوباره دست مي دهم

گفتي آشنا شدن چه كار پست و مضحكي است

ببين چه عاقلانه دل به كار پست مي دهم!

اگر دليل قهر تو دو دست خالي من است

به جاي دست خالي ام دو چشم مست مي دهم

و آخرين سخن همين به روح پاك تو قسم

من عاقبت به سادگي تو را شكست مي دهم

+نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت16:17توسط الناز | |

سالهاست با دلتنگی صدایت می کنم
هر شب, رو به خدایم دعایت می کنم
تو آروزی کردی که از من دور باشی
من گلايه نامهریت را با خدایت می کنم

+نوشته شده در پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت21:2توسط الناز | |

بی تو میمیرم

چی سرت اومده که تهام گذاشتی گوشه گیر شدیو تو خودت شکستی

نگو دل بریدی ازا این قلب خسته دلی که یه عمره پای تو نشسته

صدات کردم بمونی پیشم اگه نباشی اروم نمی شم

صدات کردم بی تو میمیرم بمون کنارم نزار بمیرم

عشق من منو نشکن فکر من نیستی اصلا نباشی میمیرم به عشقت اسیرم

+نوشته شده در پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت20:54توسط الناز | |

بودی وقتی دل از تو شکايت داشت
اندازه حجم یک قفس ، حکایت داشت
دیواره های نازک احساس من
بر هر شیار خود ، صد جراجت داشت
تو در خانه آرام خویش بودی
شعر برای مردن ولی شجاعت داشت
گفتن از مرگ دوست داشتن
سخت بود باز اما ، جسارت داشت
بین رفتن و ماندن ، بودن و نبودن ها
دل در این فاصله با غصه ، رفاقت داشت ...

+نوشته شده در پنج شنبه 22 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت20:51توسط الناز | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد