حرف دل

تنها امید من که نا امیده
امیده من دوباره ته کشیده
لحظه به لحظه فکر نا امیدی
این لحظات امونم و بریده

اون که می گفت با دستای دل من
از قفس بی کسی آزاد شد
چی شد که با گریه ی من شاد شد
با شبنم اشک من آغاز شد

از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم
خواستم دلم یه گوشه ای بمیره
خسته شدم چه انتظار سختی
یکی بیاد جون من و بگیره

قلب من از تپیدنش خسته شد
نبضم با ضربه های معکوس مرد
قلب من از خستگی خوابش گرفت
این دل نا امید و مایوس مرد

شاید صدای زخمیه دل من
مرحم زخم های دل تو باشه
شاید که قصه ی جدایی من
نزاره هیشکی از کسی جداشه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 6 اسفند 1389برچسب:,ساعت9:25توسط الناز | |